Sunday, January 3, 2016

راه ستار و ستارها ادامه دارد و خواهد داشت .......


روزهاي عجيبي است، از هر طرف خبر شجاعت و قهرماني مردممان را مي شنويم كه باكي از اين ديو صفتان ،آخوندهاي رذل ندارند.هيهات خود را در برابر ظلم گفته اند و سكوت را كمتر از خود ظلم نمي دانند .




 اين بار ، صداي زني شجاع  را مي شنويم كه راه ستار بهشتي  قهرمان و ستارهاي ديگر را ادامه مي دهد ، بي باك و دلير و شجاع و زينب وار صداي  مظلوميت خلقي را فرياد  مي كند .

 چند روز پيش  يك مامور جنايت كار و رزل رژيم ، خانم سحر بهشتي ( خواهر ستار بهشتي ) را در خياباني متوقف مي كند  ، وي را با سلاح تهديد مي كند و به او مي گويد بايد براي بازجويي بيايد  اما  سحر دلاورانه مي ايستد و نمي گذارد كه بي دليل او را ببرد ، وقتي كه اين مامور با مقاومت سحر مواجه مي شود  با توهين و اراجيف هميشگي ، او را تهديد به مرگ مي كند . 
سحر بعد از اين واقعه ، اين اقدام مامور رژيم را افشا مي كند و ميگويد :” 'سر دهیم به راه آزادی' من نه فعال سیاسی و نه فعال براندازم! اما به لطف حاکمیت مردمی، همه مردم سالهاست که فعال سیاسی محسوب می‌شوند مگر آن‌که خلاف آن را اثبات کنند؟ ! .... هشدار می‌دهم سحر بهشتی آماده است تا در راهی که برادرش جانفشانی کرد جان خویش را هدیه نماید پس تهدید را رها کنید یا ما را به‌حال خویش وا بگذارید یا مأموریت خود را انجام دهید. مدتهاست خانوادهای مانند ما شما را واگذار کرده‌اند به خدایی که داد مظلوم را خواهد گرفت.“
درود بر عزم وجزم اين زن قهرمان كه راه پاك ستار را  زنده نگه داشته است و اركان رژيم را بي شك به لرزه انداخته است  كه آري زن ايراني ، چون زينب از تبار حسين است و هيهات خود را گفته است و در برابر ظلم لحظه  اي سكوت نكرده و نخواهد كرد.

حالا ببنيد كه مادر شجاعش چه گفته است :” همه بدانند من مادر ستار هستم، اگر سحر را هم در راه ستار بدهم، دست برنمی‌دارم، اگر مویی از سر سحر کم بشود، من نظام را مقصر می‌دانم و نظام باید جوابگوی من باشد، نه مثل ستار که کشتند و من هیچی نگفتم ......... تا زمانی‌که زنده باشم، خودم صدای ستار هستم، بعد از من سحر، صدای ستار است، ستار کارگری بود که او را کشتند و نظام به من پاسخی نداد اما نمی‌گذارم سحر را بکشند، ما از هیچی نمی‌ترسیم، به ما قبر هم نشان داده‌اند، این اسلحه‌ها هم اسباب بازی است و این‌ها را هم جمع کنند، ما از این‌ها نمی‌ترسیم…....یک مویی از سر سحر کم بشود، این بار این‌جا نمی‌نشینم، کاری می‌کنم کارستان، این را نظام جمهوری اسلامی بداند که مادر ستار دیگر آن مادر ستار نیست، بدانند که من سر جایم نمی‌نشینم و سکوت نمی‌کنم..... با من طرفند، دنیا را خبردار می‌کنم، این بار دیگر هوشیار شدم.



آدمي با شنيدن چنين سخناني شيوا ، محكم و استوار ، افتخار مي كند كه ايراني است و از تبار اين مادران  دليراست .
آري ما هم هم صدا با مادر و خواهر ستار مي گوييم ، ديگر سكوتي در كار نيست و آنچنان درسي به سركردگان رژيم بدهيم كه خوابش را نديده باشند .




0 comments:

Post a Comment