Monday, November 23, 2015

چند نكته كليدي در فهم بحران سوريه

صورت مساله سوريه
1.   مساله مركزي در هر راه حل يا هر مذاكره بين المللي درسوريه، مشروط به تعيين تكليف اسد است، 
2.   هيچ راه حل جدي و واقعي براي غلبه براي بحران سوريه با حفظ اسد در قدرت متصور نيست. 
3.   حل بنيادي مساله داعش و تروريسم و مليون‌ها پناهنده سوري كه آثار آن كل اروپا را فرا گرفته است؛ نيز مشروط به حل مساله سوريه يعني مشروط به حذف اسد از قدرت مي باشد. 
4.   طي اين مدت ثابت شده است كه سياست مماشات و مذاكره به ضد خود عمل كرده است و منجر به حذف اسد نشده است. 



سوريه و نظام آخوندي
1.   سوريه و حفظ اسد براي نظام و به ويژه خامنه اي و سپاه قدس كه اين همه سال روي آن سرمايه گذاري كرده و كشته داده اند و ميلياردها دلار از كيسه ملت ايران برايش خرج كرده اند؛ نقش استراتژيك در بقاي رژيم دارد يعني به قول سران همين نظام: ”هر قيمتي كه لازم است در سوريه؛ عراق و ساير جبهه‌هاي برون مرزي مي دهيم و در سوريه خط مي بنديم، تا جنگ به تهران كشيده نشود”. چرا كه كشيده شدن جنگ در تهران، به سرعت به جنگ براي سرنگوني نظام تبديل خواهد شد. 
2.   همان طور كه عقب نشيني در اتمي و خوردن زهراتمي، مطلقا از روي اختيار و دلخواه نظام و خامنه اي نبوده است؛ الان هم خوردن زهر در منطقه و مشخصا در سوريه نيز تابع تعادل قواست ، يعني خامنه اي مانند زهر اتمي تا آنجا كه بتواندكش مي دهد و زهر نمي خورد؛ الا اينكه ديگر نتواند و مجبور به عقب نشيني شود. 
3.   روسيه هم پيمان رژيم در سوريه است ولي بعد از حادثه فرانسه و بمب گذاري در هواپيمايش توسط داعش به فرانسه نزديكتر مي شود
        يكم: هرچه حضور روسيه در سوريه بيشتر و بيشتر شود نقش رژيم كم رنگ و كم رنگ تر مي شود (اين چيزي است كه نظام با وارد كردن روسيه به آن تن داده است)  
        دوم: هرچه حضور روسيه در ائتلاف ضد داعش و پيوند با فرانسه و ائتلاف جهاني ضد داعش بيشتر شود؛ به ضرر رژيم است و نقش رژيم را باز هم كم رنگ و كم رنگتر مي كند
        سوم: نزديكي روسيه و فرانسه راه را براي توافقات بين المللي باز مي كند؛ توافقات بين المللي به زيان نظام آخوندي است و برايش مثبت نيست؛ چرا كه در تعادل كنوني كه هژموني را در سوريه از دست داده است يا بايد خودش را با الزامات بين المللي ضد اسد و ضد داعش هماهنگ كند كه در اين صورت بايد مسير زهر خوران در سوريه را طي كند يا بايد در برابر آن بايستد و قيمت ايستادن كنار اسد را بپردازد كه در هر دو صورت بازنده است. 
4.  شركت دادن نظام و به بازي گرفتن آنها در مذاكرات بين المللي سوريه، هيچ پارامتر تعيين كننده اي نيست. اگر بر فرض هم به عنوان يك پاي جدي وارد اين مذاكرات بشود كه اساسا اين طور نيست و كيهان خامنه اي به درستي گفت؛ «حاشيه نشين» مذاكرات سوريه شده ايم؛ بايد نظام خودش را با روند مذاكرات منطبق كرده و زهر بخورد؛ چرا كه درتعادل كنوني در مذاكرات حول سوريه مسيري جز زهر خوردن وجود ندارد و اگر بخواهد صحنه را ترك كرده و در مقابل آنها بايستد باز هم جز ضرر چيزي عايدش نخواهد شد؛ پس فراموش نكنيم كه صحنه مذاكرات تابع تعادل قواست و هر ميز مذاكراه براي نظام الزاما خروجي استراتژيكي ندارد يا حاوي دستاورد نمي باشد و چون در شرايط كنوني در تعادل دست پايين را دارد؛ خروجي اش به سمت زهر خوران خواهد بود. 

نتيجه
1.   روند واقعي تحولات به سمت حذف اسد مي رود و اين براي رژيم و خامنه اي شكست استراتژيكي را در بر خواهد داشت. 
2.   تحولات سوريه از هر سو كه بچرخد و نظام و به صورت مشخص خامنه اي چه با زهرخوران از سوريه عقب نشيني كند چه با ايستادن دركنار اسد، تن به شكست‌هاي هرچه بيشتري بدهد؛ بازنده سوريه خواهد بود
3.   واقعه پاريس اين روند را تسريع كرده و شتاب مي دهد.  
4.   اين روند جنگ هژموني در درون نظام را تشديد خواهد كرد، نظام بازهم بيشتر از پيش ضعيف مي شود و ميدان براي خيزشهاي اجتماعي و احقاق حقوق مردم از كمترين خواسته‌ها تا بالاترين آنها يعني سرنگوني، باز و بازتر خواهد شد. 

0 comments:

Post a Comment