Monday, November 23, 2015

ترانه منكر اول - كاري از گروه شباهنگ



مأمور نهي از منكر ايستاده تو چفيه و ريشش شپش داره !
رد شد ازش يك دختر عاصي,  بدجوري انگار كينه بش داره...
بوي گلاب نكبتي ميده!  زير مشام شهر ميلوله ...
تاريخ رو برعكس مي بينه!  با دايناسورها سخت مشغوله !!
من نبضم نبض زمونه ، اون مغزش خشكه،  خزونه حتي از سايه اش هراسونه
دستش تا مرفق تو خونه ، منكر اول همونه، معروف ما جنگ با اونه

مأمور نه ،  جاسوس دل هم هست،  از ديد اون ممنوعه دلشادي
هركس كه آستيناش كوتاهه ،  فردا ميره دنبال آزادي...
از شدت تحقير جون ميده ،  كي گوش به حرف پاسبون ميده؟!
يك تار موي خواهرم اينجا،  اركان قدرت رو تكون ميده!
من نبضم نبض زمونه ، اون مغزش خشكه،  خزونه حتي از سايه اش هراسونه
دستش تا مرفق تو خونه ، منكر اول همونه، معروف ما جنگ با اونه

تنديس مرگه، نفرته، ترسه،  يا شايدم مخلوطي از هر سه !
از بس كه هر روز تو خودش مرده، هيشكي ازش  ديگه نميترسه
مردي كه دستش مشت بود ميگفت: كي اين نماد كفر رو دوس داره
ميگفت حس كرده كه اين روزا،  بدجوري كلاشينكف رو دوس داره...
من نبضم نبض زمونه ، اون مغزش خشكه،  خزونه حتي از سايه اش هراسونه
دستش تا مرفق تو خونه ، منكر اول همونه، معروف ما جنگ با اونه...



0 comments:

Post a Comment